مقایسه سیستم متمرکز و غیر متمرکز؛ تقابل تمرکزگرایی و تمرکززدایی (ریدایرکت شد)
تمرکزگرایی یا تمرکززدایی! مساله این است! اما از نظر متخصصان حوزه بلاک چین و رمز ارزها، آینده متعلق به سیستم های متمرکز است یا غیر متمرکز؟
دوگانگی تمرکزگرایی و تمرکززدایی همواره در تاریخ بشر نیروهای مقابل هم بودهاند و مادامی که یکی جای دیگری را میگیرد، مردم هر دو را توجیه کرده و برایشان تئوری و فلسفه میچینند.
سیستم متمرکز چیست؟
در اواسط قرن هفدهم میلادی، فیلسوف بریتانیایی توماس هابز (Thomas Hobbes) در کتابی با عنوان «لویاتان (Leviathan)» یا «ماهیت، شکل و قدرت جامعه دینی و مدنی» (Leviathan; The Matter, Forme and Power of a Commonwealth Ecclesiasticall and Civi)، نظریه قرارداد جمعی را تدوین کرد. اگر بخواهیم نظر هابز را ساده بگوییم، “Summum Malum” به معنای «شر بزرگ» یا «ترس همیشگی از مرگ در بشر» باعث شد تا آنها لویاتان را برای خود به وجود آورند. لویاتان دولتی است که مردم قدرت خود را به آن میدهند و فرمانروا در ازایش قول میدهد که از مردم محافظت کند. این آغاز دوره طولانی سلطه حکومتهای متمرکز بر جوامع بود.
در اواسط قرن بیستم، فیلسوف فرانسوی پاول میشل فوکو (Paul-Michel Foucault)، در کتاب خود با عنوان «مراقبت و تنبیه؛ تولد زندان» (Discipline and Punish: The Birth of the Prison) عمیقتر به مساله قدرت متمرکز پرداخت. فوکو در این کتاب از طرح «زندان مطلوب» – طرحی که قبلا توسط فیلسوف دیگری به نام جرمی بنتام (Jeremy Bentham) کشیده شده بود – استفاده کرد. این طرح نمایانگر دولتی است که به دنبال کنترل قدرت بیولوژیکی و انسانی کردن مجازاتهاست تا افرادی که مجازات میشوند، احساس کنند که نگهبانان هم جز خود مردم هستند.
استیون آرتور پینکر (Steven Arthur Pinker) روانشناس کانادایی – آمریکایی در کتاب معروف خود «فرشتگان بهتر طبیعت ما: چرا خشونت کاهش یافته است» (The Better Angels of Our Nature: Why Violence Has Declined) شرح میدهد که یک سیستم متمرکز چطور به هدف خود برای افزایش تدریجی امنیت شهروندان دست مییابد.
ناکارآمدی سیستمهای متمرکز
مطابق گفته پینکر، هابز و فوکو، سیستمهای از بالا به پایین و متمرکزی که بر پایه دستور دادن و کنترل کردن بقیه کار میکنند، سازوکارهایی عملی هستند. اما آیا واقعا این چنین است؟
از دولتهای متمرکز میتوان به کمونیستها و فاشیستها اشاره کرد که هر کدام از یک طرف بوم افتادهاند! با توجه به میزان خشونتی که این دولتهای بسیار متمرکز از خود نشان دادند، واقعا نمیتوان ادعا کرد که چنین سیستمهایی درست کار میکنند. مثال دیگر هم شبکه جهانی وب است که در ابتدا به عنوان یک پلتفرم غیر متمرکز توسعه یافت ولی با نگاهی به غولهای فناوری ساکن در دره سیلیکون نظیر گوگل و فیس بوک، میتوان دریافت که اکنون آنها تمام دادههای موجود در Web 2.0 (شبکه های اجتماعی و محتواهای مشارکتی در اینترنت) را در انحصار خود دارند. اگر باز هم بخواهیم برای ناکارآمدی سیستمهای متمرکز مثالی بیاوریم، بهتر است به بانکهای مرکزی اشاره کنیم که با چاپ پول به میزان نامعقول در سالی که گذشت، نرخ تورم بالایی را در سراسر جهان رقم زدند.
سیستم غیر متمرکز چیست؟
در سال 1990 میلادی، الینور اوستروم (Elinor Ostrom)، اقتصاددان سیاسی آمریکایی و برنده جایزه نوبل، در کتاب خود با عنوان «حاکمیت بر عوام: تکامل نهادها برای اقدام جمعی» (Governing the Commons: The Evolution of Institutions for Collective Action) گفت:
تا زمانی یک مرکز واحد انحصار همه چیز را در دست گرفته، جامعهی مستقل بیمعنی است.
همچنین او ادامه میدهد که:
اما تا زمانی که یک توضیح نظری کامل – مبتنی بر انتخاب انسان – برای تشکیلات خود سازمانیافته و خودگردان توسعه نیابد و مقبول نشود، تصمیمات عمده در سیاست همچنان با این فرض اتخاذ میشوند که افراد نمیتوانند خود را سازماندهی کنند و همیشه به سازماندهی توسط مسئولین خود نیازمندند.
حالا ما به لطف فناوری بلاک چین این توضیحات نظری را داریم! تمرکززدایی به زبان ساده فرآیند پراکندگی قدرت و عملکردها از یک مرجع مرکزی است. شبکه های غیر متمرکز یا نظیر به نظیر، سیستمهای مشارکتی هستند که در برابر کنترل توسط یک قدرت واحد مقاومت میکنند و بیت کوین (BTC) و اتریوم (ETH) مشهورترین نمونه ها از این ساختارها هستند. در سیستم های غیر متمرکز، تمایز یک مرکز خاص اگر غیر ممکن نباشد، معمولا خیلی دشوار است.
سال گذشته، جهان شاهد رشد چشمگیر سیستم مالی غیر متمرکز یا همان دیفای (DeFi) بود که خود جهش بزرگی به سوی تمرکززدایی است. دادههای انحصاری که توسط چند شرکت در وب ۲ کنترل میشوند، با جنبش وب 3 (Web 3.0 یا به عبارتی همان شبکه اینترنت غیر متمرکز) مجددا نسبت به کاربران منفرد توزیع شده و حالا حتی یک حاکمیت غیر متمرکز هم از لحاظ تئوری، فنی و عملی امکانپذیر است.
تمرکززدایی مبتنی بر بلاک چین میتواند با جلب اعتماد مجدد به روند انتخابات، یا همانطور که برخی استدلال میکنند، با محافظت از دموکراسی در سراسر جهان، مجددا به دموکراتیکسازی جوامع منجر شود. اگرچه بلاک چین نمیتواند همه چیز را حل کند، اما هنوز هم توانایی حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی، شکاف جنسیتی و همچنین مبارزه با بیعدالتی اقتصادی و بانکها را دارد.
دوگانگی متمرکز و غیر متمرکز
رابطه تمرکزگرایی و تمرکززدایی به گونهای است که یکی بدون دیگری ناممکن به نظر میرسد. این نوع روابط مثالی هستند برای قانون وحدت و تضاد اضداد که یکی از سه مفهوم اصلی دیالکتیک یا همان بحث و مناظره است؛ تعامل دو چیز متضاد نه تنها بد نیست، بلکه خوب است!
کریپتوکارنسیها به عنوان سیستم های غیر متمرکز اختراع شدهاند، در حالی که ارزهای دیجیتالی که بانک مرکزی ارایه میدهد (CBDC) سودای مخالفت با آنها را دارند. بنابر همین مساله برخی معتقدند که بانکها با بازگرداندن کنترل به دولتها، و نه مردم، سعی میکنند مفهوم تمرکززدایی را از بین ببرند. برخی دیگر هم نظرشان این است که CBDCها فقط در صورتی علاقه تودهها را به خود جلب میکنند که به تمرکززدایی روی آورند.
این روند دیالکتیکی مشابه، در مورد صرافیهای خرید و فروش رمز ارزها هم صادق است؛ برخی استدلال میکنند صرافیهای متمرکز این شانس را دارند که دنیای رمز ارزها را در آینده هدایت کنند و یا حتی آنقدر تمرکزگرایی لازم است که تمرکززدایی واقعی هم از تمرکزگرایی ناشی میشود. در همین حال برخی معتقدند که تمرکززدایی به مرور معنای خود را از دست داده و باید دوباره آن را به دست آورد.
ماهیت دیالکتیکی دیگر، در دوگانگی متمرکز و غیر متمرکز مربوط به قانونگذاری در آنهاست. بدیهی است که دنیای رمز ارزها بدون قانون هیچ آیندهای ندارد. این اتفاق برای امور مالی غیر متمرکز (دیفای) کاملا ضروری است. اما از بین بردن حریم خصوصی و محروم کردن برخی از خدمات مالی (مثل سیستمهای مالی سنتی) هم خطرناک است.
همانطور که یک دایره ابتدا و انتها ندارد، در دوگانگی متمرکز در مقابل غیر متمرکز هم نباید آنها را خوب و بد خواند و بهترین گزینه، یافتن یک میانه و توافق بین آنهاست. کوین تلگراف (Cointelegraph) نظر متخصصان رمز ارزها و بلاک چین را در مورد این دوگانگی با این سوال پرسیده است: دیدگاه شما در مورد تمرکززدایی در مقابل تمرکزگرایی چیست؟ آیا مردم از رویکرد غیر متمرکزتر استقبال میکنند؟
بابی لی (Bobby Lee)، بنیانگذار و مدیرعامل Ballet
من به نوعی ترکیب و مطابقت بین متمرکز و غیر متمرکز اعتقاد دارم و فکر نمیکنم که جهان کاملا غیر متمرکز شود.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم در واقع بسیار متمرکز است، به این معنی که جامعه، ساختار کشور و مقررات متمرکز هستند، اما چیزهای طبیعی غیر متمرکز هم وجود دارند. بنابراین، این همیشه یک ترکیب مثل یین و یانگ است و ما مرتبا به این سمت و آن سمت کشیده میشویم.
به عنوان مثال، طلا غیر متمرکز است، اما وقتی شرکتها طلا را برای فروش یا سرمایه گذاری ارائه میکنند، در حال متمرکز کردن آن هستند. فعالیت آنها میتواند ضرب سکههای طلا یا ارائه اوراق بهادار مبتنی بر طلا باشد. همچنین وقتی صرافیها خودشان کیف پولهای دیجیتال یا بستری برای ترید ارائه میکنند، در واقع در مسیر تمرکزگرایی حرکت میکنند، هر چند در مقابل، راه حلهای غیر متمرکز از جمله صرافیهای DEX هم وجود دارند و در ادامه بیشتر هم خواهند شد.
من معتقدم باید برخی از ماهیتهای متمرکز هم وجود داشته باشند تا متخصصان از آن طریق وارد عمل شوند و به افراد فاقد تخصص کافی کمک کنند.
چانگ جیا (Chang Jia)، بنیانگذار Bytom و 8btc
وقتی افراد بلاک چین را انتخاب میکنند، در واقع روشهای غیر متمرکزتر را نیز میپذیرند. مردم با توجه به شرایطشان همیشه برای تعادل مناسب بین تمرکززدایی و کارآمدی در تکاپو هستند.
با توسعه سناریوهای بلاک چین و به ویژه DeFi، اگر از لحاظ بهرهوری به زنجیرههای عمومی نگاه کنیم، دیگر انتخاب میان تمرکززدایی یا تمرکزگرایی بیمعنی است. چند سال پیش وقتی ساختار اساسی بلاک چینها هنوز آنقدر بالغ نشده بود، به محض اینکه بحث چگونکی ساختن بلاک چینی با فراگیری جهانی پیش میآمد، مردم بیشتر به دنبال اصل اساسی راههای تمرکززدایی بودند.
همراه با بلوغ بلاک چینها، تعداد بیشتری از پروتکلها و سناریوها در لایههای فوقانی آنها به منصه ظهور میرسند. پروتکلها یا اپلیکیشنها تا زمانی که بر بلاک چین و یک اکولوژی سوارند که به اندازه کافی غیر متمرکز است، دیگر نیازی نیست که نگران تمرکززدایی باشند و میتوانند هم و غمشان را فقط روی توازن بین تمرکززدایی و فعالیتهای تجاری بگذارند.
کریستینا دولان (Cristina Dolan)، بنیانگذار و مدیرعامل InsideChains
علیرغم چالشها تاکنون، ما همچنان شاهد تکامل نوآوریها در حوزه دیفای خواهیم بود.
بنیاد غیر متمرکز، غیر قابل تغییر و شفاف بلاک چین، جادوی واقعی دنیای رمز ارزهاست و توسط کسانی که واقعا ارزشش را درک میکنند پذیرفته خواهد شد. قبل از بیت کوین، تلاش های زیادی برای راهاندازی ارز دیجیتال انجام شد، اما تراکنشهایشان قابل اعتماد و تغییرناپذیر نبودند. انجام تراکنشهای قابل اعتماد بدون واگذاری اختیارات به یک موجودیت مرکزی و همچنین شفافیت تاریخچهی معاملات برای درک آنچه در سراسر شبکه اتفاق میافتد، چیزی نیست که شبکههای مالی متمرکز قادر به ارائه باشند. اگر بانکهای مرکزی میخواهند ارز دیجیتال خود را محبوب کنند، باید ساز و کاری توزیع شده برای جلب اعتماد مردم اتخاذ نمایند.
ارز برنامهریزی شده توسط بانک مرکزی (CBDC) که با سازوکاری مبهم کارمزدها یا مالیاتها را پرداخت میکند، باعث میشود تا افراد بیشتری از ترس به رمز ارزها روی آورند. صرافیهای ارز دیجیتال هم در گیرودار متمرکز کردن بخشهایی به روش سیستمهای مالی سنتی هستند که همین باعث میشود تا در نهایت مجبور شوند از فرآیند KYC (احراز هویت) استفاده کنند.
دا هانگفی (Da Hongfei)، بنیانگذار پلتفرم نئو (NEO)
همانطور که رونق DeFi ثابت کرده است، مردم برای تمرکززدایی آماده هستند و من معتقدم که از حالا به بعد این فرآیند سریعتر میشود.
تصمیم نهایی واقعی با کاربران است، ولی با توجه به مزایا و معایب منحصربهفرد هر دو سیستم متمرکز و غیر متمرکز، هردوی آنها تا حدودی باید در آینده در نظر گرفته شوند. در حالت فعلی، کاربران اغلب اوقات کنترل کاملی بر دادههای خود که در اینترنت، پلتفرمها و پایگاههای مختلف پراکنده شدهاند، ندارند. با توسعه فناوریهای مبتنی بر تمرکززدایی، از پروتکلهای ذخیرهسازی دادهها گرفته تا دیفای، کاربران میتوانند کنترل دادههای خود را پس گرفته و برای کسب منفعت همگانی با هم تلاش کنند.
دنیل ال وی (Daniel Lv)، بنیانگذار Nervos
تمرکززدایی برای یک بلاک چین لایه یک مثل نروس (Nervos) بسیار مهم و بنیاد امنیت شبکه است. این، اصلیترین علت موفقیت نروس تا اینجا بوده است.
توانایی ارضای نیاز کاربران، مثل ارائه یک تجربه کاربری و رابط خوب و همچنین هزینه کم تراکنشها، مهمترین ویژگی بلاک چین است. همچنین تمرکززدایی سطوح مختلفی دارد و کاربر با توجه به نیاز خود از آن بهره میبرد. مثلا میتوان گفت دیفای در بایننس اسمارت چین (BSC) متمرکزتر از اتریوم است، اما با این حال از بانکها غیر متمرکزتر است.
تمرکززدایی برای یک بلاک چین لایه یک مثل نروس بسیار مهم و اساسی است. نروس با ساختار لایهای منحصربهفردی طراحی شده است که امنیت و تغییرناپذیری یک زنجیره عمومی کاملا غیر متمرکز را فراهم میکند، در حالی که کاربران را قادر میسازد تا در سطوح مختلف از تمرکززدایی در لایه دوم پیمایش کنند.
دنل دیکسون (Denelle Dixon)، مدیر عامل بنیاد توسعه استلار
افرادی که با تمرکززدایی مشکل دارند کسانی هستند که برای از دست دادن قدرتشان ابراز نگرانی میکنند، چرا که از ذینفعان یک سیستم متمرکز هستند.
سیستم های غیر متمرکز به نیازهای گروه گستردهتری از ذینفعان پاسخ میدهند و آنچه که من در مورد تمرکززدایی ستایش میکنم، همترازی مشارکتکنندگان است؛ تکنولوژی و سطح کنترل هر دو توزیع شده و در دسترس همگان قرار گرفتهاند. بر خلاف شبکههای بسته که همه به یک سرور متکی هستند و در صورت خراب شدن آن، سرویسدهی نیز مختل میشود، در شبکههای غیر متمرکز به خاطر ذات توزیع شدهی آن چنین مشکلی بسیار کمتر رخ میدهد.
در عمل برای پذیرش تمرکززدایی، باید فهمید چنین سیستمهایی چگونه مشکلات دنیای واقعی را حل میکنند. سیستم های غیر متمرکز فرصت انجام تراکشهای مستقل از سیستم بانکی و بدون کارمزد را برای بیزینسها در کشورهای در حال توسعه امکانپذیر میکنند و این خودش یک انگیزه واقعی برای پذیرش آنها بهوجود میآورد.
تمرکززدایی همچنین باعث پیشرفت و بهبود شرایط اقتصادی در محل کار، درآمد و زندگی زنان میشود، چرا که آنها میتوانند در دنیایی که در سطوح مختلف زنان به حاشیه رانده میشوند و از مشارکت در موفقیتهای اقتصادی محروم میمانند، به خدمات مالی دست پیدا کنند و از نظر اقتصادی توانمند شوند. پتانسیلهای شبکههای غیر متمرکز اجازه میدهد تا فرصت خلاقیت و رشد در همه جا وجود داشته باشد و به توسعهدهندگان هم این امکان را میدهد تا با استفاده از تکنولوژی مشابه، به حل مشکلات و چالشهای کاربران خود بپردازند.
امین گون سیرر (Emin Gün Sirer)، مدیر عامل Avs Labs و استاد دانشگاه
آینده متعلق به خدمات غیر متمرکز است.
مردم از دستکاری اطلاعات و دسترسیها توسط کنترلکنندگان متمرکز خسته شدهاند و سرویسهایی را انتخاب میکنند که به حریم خصوصی آنها احترام گذاشته و کنترل دادهها را به خود مردم برمیگردانند. تمرکززدایی راه خود را پیش گرفته و فقط یکبار تعامل با آن باعث میشود مادامالعمر، درگیر آن شوید.
جنیفر واینز (Jennifer Wines)، نایب رئیس Fidelity Private Wealth Management
ما در زمان هیجانانگیزی به سر می بریم؛ همچنان که به بازبینی زیرساختها فکر میکنیم، شاهد گذار پرسرعت از تمركز به عدم تمركز هستیم. این تغییر در محل کار، حمل و نقل، خرده فروشیها، مسافرت، ارز، امور مالی و دیگر موارد رخ میدهد و بیشتر جنبههای زندگی را به طور مثبت تحت تأثیر قرار میدهد.
فرض کنید محل کارمان دور باشد و تاکسی اوبر که ما را جابهجا میکند، رمز ارزها را بابت پرداخت بپذیرد. ما حتی شاهد تمرکززدایی در فروشگاههای بزرگ و هتلها مثل آمازون و Airbnb بودهایم که با این اوصاف احتمالا هرکسی که این مقاله را میخواند، به نوعی از این طریق چنین تغییراتی (از تمرکزگرایی به تمرکززدایی) را تجربه کرده است.
به احتمال زیاد ما به دلیل کارآمدی و توانمندی سیستمهای غیر متمرکزتر به استقبال از این تغییرات ادامه میدهیم و داشتن این ویژگیها ما را برای حفظ و پشتیبانی از این روند رو به رشد متقاعد میکند. تمرکززدایی در حل ماهیت نامتقارن و سنتی زیرساختها به خصوص در توزیع ناعادلانه سودها، کارآمد و توانمند است. به عبارت دیگر، به خاطر انگیزهای که بابت سودرسانی به هر دو طرف معامله در سیستم غیر متمرکز وجود دارد، تمرکززدایی آمده است تا با الگوی برنده-برنده همچنان باقی بماند!
کوین چو (Kevin Chou)، همبنیانگذار Rally
من فکر میکنم تمرکزگرایی و چه تمرکززدایی هر دو روشهایی برای ساماندهی هستند. نمیتوان گفت کدام بهتر است.
در عمل، هم در سیستم های متمرکز و هم در غیر متمرکز نمونههای خوب کاربردی وجود دارد. مثلا دولت متمرکز کشور چین میتواند مشکلات را مدیریت کند و راههای منطقی برای آنها پیدا کند، در حالی که خیلی از ایدههای تمرکززدایی برای جوامع غربی به منظور پیشرفت دموکراسی بهتر کار میکنند. بنابراین فرهنگ و تاریخ میگوید که چه ساختاری کجا بهتر کار میکند. راه مناسب این است که ببینیم کدام سازماندهی رفاه و پیشرفت بیشتری عاید مردم میکند.
تیم دریپر (Tim Draper)، موسس Draper Associates
من عاشق تمرکززداییام.
انگیزه و اشتیاق من برای بیت کوین به خاطر سطح بالای اعتماد و آزادی در آن است. خیلی از مردم میتوانند به توکن غیر متمرکز مثل بیت کوین اعتماد کنند، در حالی که توکنهای متمرکز تنها تا زمانی خوب هستند که رهبرشان خیر جمع را بخواهد (منافع شخصی را به منافع جمعی اولویت ندهند).
یات سیو (Yat Siu)، بنیانگذار و رئیس Animoca Brands
من ساختار غیر متمرکز را از منظر عدالت و مقیاسپذیری میبینم و فکر میکنم که اگر مردم ارزشها و فرصتهایی که در آن وجود دارد را درک کنند، با کمال میل از تمرکززدایی استقبال خواهند کرد.
منبع: Cointelegraph
نظرات کاربران (0 نظر)